نحوه گفت و شنود در جمع

پیامبر اکرم (ص) فرموده اند:

هنگامی که دو تن به صورت درگوشی حرف می زنند، میان آن دو وارد مشو؛

(حدیث 230 نهج الفصاحة)

هنگامی که سه تن با هم هستند، نباید دو تن به صورت درگوشی سخن گویند؛

(حدیث 235 نهج الفصاحة)

تغییر چشم انداز به جای تغییر دنیا!

ميگويند در كشور ژاپن مرد ميليونري زندگي ميكرد كه از درد چشم خواب بچشم نداشت و براي مداواي چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزريق كرده بود اما نتيجه چنداني نگرفته بود. وي پس از مشاوره فراوان با پزشكان و متخصصان زياد درمان درد خود را مراجعه به يك راهب مقدس و شناخته شده ميبيند. وي به راهب مراجعه ميكند و راهب نيز پس از معاينه وي به او پيشنهاد كه مدتي به هيچ رنگي بجز رنگ سبز نگاه نكند.وي پس از بازگشت از نزد راهب به تمام مستخدمين خود دستور ميدهد با خريد بشكه هاي رنگ سبز تمام  خانه را با سبز رنگ آميزي كند . همينطور تمام اسباب و اثاثيه خانه را با همين رنگ عوض ميكند. پس از مدتي رنگ ماشين ، ست لباس اعضاي خانواده و مستخدمين و هر آنچه به چشم مي آيد را به رنگ سبز و تركيبات آن تغيير ميدهد و البته چشم دردش هم تسكين مي يابد. بعد از مدتي مرد ميليونر براي تشكر از راهب وي را به منزلش دعوت مي نمايد. راهب نيز كه با لباس نارنجي رنگ به منزل او وارد ميشود متوجه ميشود كه بايد لباسش را عوض كرده و خرقه اي به رنگ سبز به تن كند. او نيز چنين كرده و وقتي به محضر بيمارش ميرسد از او مي پرسد آيا چشم دردش تسكين يافته ؟ مرد ثروتمند نيز تشكر كرده و ميگويد :" بله . اما اين گرانترين مداوايي بود كه تاكنون داشته." مرد راهب با تعجب به بيمارش ميگويد بالعكس اين ارزانترين نسخه اي بوده كه تاكنون تجويز كرده ام. براي مداواي چشم دردتان،  تنها كافي بود عينكي با شيشه سبز خريداري كنيد و هيچ نيازي به اين همه مخارج نبود.براي اين كار نميتواني تمام دنيا را تغيير دهي ، بلكه با تغيير چشم اندازت ميتواني دنيا را به كام خود درآوري. تغيير دنيا كار احمقانه اي است اما تغيير چشم اندازمان ارزانترين و موثرترين روش ميباشد.

این مطلب تامل برانگیز توسط روان آبی گرامی ارسال شده است

بی‎نیاری بنیان آزادی است.

محمود سریع‌القلم استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی امسال نیز در مجمع جهانی اقتصاد در داوس سوئیس حاضر بوده و در این باره یادداشتی در فیس بوک خود منتشر کرد.  این یادداشت به این شرح است: 
امسال، برای پانزدهمین بار به سلسله کنفرانس های داوس یا مجمع جهانی اقتصاد، دعوت شده بودم. 265 میزگرد در داوس امسال برگزار شد که طی پنج روز موفق شدم در 24 مورد که به حوزه پژوهشی من مربوط می شد شرکت کنم تا از زاویای مختلف نظام بین الملل در حال ظهور را بهتر درک کنم. در 12 مورد از این میزگردها خود نیز مشارکت داشتم. می‌توان گفت سطح یادگیری از تحولات سیاسی، ژنوپلیتیکی و اقتصادی جهان در داوس بی نظیر است. 2500 نفر کارآفرین، مدیر، سیاست مدار و دانشگاهی گرد هم می‌آیند تا با تبادل آرا از هم بیاموزند. داوس محل تصمیم‌گیری نیست بلکه کانون یادگیری و اثرگذاری است. طی یک هفته در داوس، فرصت کردم تا با ده‌ها کارآفرین، محقق و مدیر صحبت کنم و به عنوان یک دانشگاهی، نمایی مثبت از ایران عزیز به جا گذارم.
اما آنچه که مهم‌ترین درس من از داوس امسال بود در لابه لای جلسات و گفت و شنودها به دست نیامد، بلکه زمانی بود که داوس را ترک کردم. در فرودگاه زوریخ در صف تحویل چمدان ایستاده بودم که ناگهان، کسی مرا صدا کرد. هنگامی که برگشتم؛ پشت سر خود، وزیر خارجه سوئد را دیدم. این بار سوم بودکه او را طی یک هفته می‌دیدم. ضمن اینکه با هم صحبت می‌کردیم ده درصد از توجه من به این مسئله بود که ببینم کسی او را همراهی می کند یا خیر. او هم مانند دیگران در صف ایستاده بود تا چمدان خود را تحویل داده و کارت سوار شدن به هواپیما ر ا بگیرد.
باورم نمی شد. سال ها در رسانه ها خوانده بودم که مسئولین دولتی کشورهای اسکاندیناوی، مانند شهروندان دیگر رفتار می کنند و هیچ مزیتی نسبت به دیگران ندارند و حال، به چشم خودم این واقعیت را تجربه می‌کردم. من و او، چمدان خود را تحویل دادیم و مانند افراد عادی، کارت پرواز گرفتیم و چون به مقصدهای مختلفی می‌رفتیم از هم خداحافظی کردیم.
از آن لحظه مرتب به این موضوع فکر می کردم که کدام ساختار، قواعد و قوانینی باعث می‌شود تا به این حد، مسئول مهم یک کشور کم هزینه باشد. سوئد با 9.5 میلیون جمعیت، 550 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی و حدود 44000 دلار درآمد سرانه، از منظر شاخص های توسعه یافتگی، جزء پیشرفته‌ترین کشورهای جهان است. این کشور، میزبان حدود صد وسی هزار نفر مهاجر ایرانی نیز می باشد.
چرا سوئد امکانات وسیعی در اختیار مدیران خود نمی‌گذارد؟ به عنوان مثال، بسیاری از مدیران این کشور با اتومبیل شخصی یا حمل و نقل عمومی به محل کار خود می‌روند. آیا این نتیجه نظام قانونی این کشور است؟ ولی همه کشورها، قانون دارند. چینی ها سخت ترین نظام های قانونی را طراحی کرده اند و در عین حال، در سال 2013 نزدیک به 182000 مسئول دولتی را به موجب سوء استفاده مالی و اداری مجازات کرده‌اند.
آیا وضعیت سوئد به خاطر فرهنگ، دانش و آگاهی مردم این کشور است؟ شاید اینگونه باشد. اما با استمداد از نظریه های توسعه یافتگی احتمال بیشتر را به این نکته می‌دهم: در سوئد ساختاری به وجود آمده که مردم فقط از دولت و حکومت، انتظار ایجاد امنیت و نظارت بر قانون را دارند. حکومت و دولت، کانون ثروت و ثروت‌یابی نیست. می‌توان دقیق‌ترین نظام قانونی را طراحی کرد ولی وقتی نود درصد ثروت یک کشور نزد حکومت و دولت است، حداقل از لحاظ نظری نمی توان در انتظار توزیع ثروت و عدالت اجتماعی نشست. توسعه یافتگی نتیجه تفکیک قدرت اقتصادی از قدرت سیاسی یک کشور است. چون مردم سوئد مسئول معاش خود هستند، از حکومت و دولت بی نیازند و می توانند بدون نگرانی، حقوق اجتماعی خود را درخواست کنند و مدیران را به سمت پاسخگویی سوق دهند. همینکه انسان نیاز مالی و اقتصادی پیدا کرد، مجبور است به خاطر بقای خود، بسیاری مسایل را کتمان کند. بی نیاری بنیان آزادی است. بی نیازی بنیان رشد است. بی دلیل نیست که کشورهای اسکاندنیاوی از بالاترین سطح توزیع ثروت و عدالت اجتماعی برخوردارند. اینجاست که نظریه ها و تجربۀ کشورهای دیگر به کمک ما می‌آیند تا بهتر رفتار مسئول سوئدی را بفهمیم. خاطرم هست هنوز ده سالم نشده بود که پدر بزرگم که فردی کارآفرین و بسیار متدین بود، مرتب تذکر می‌داد: تا می‌توانید درآمدتان در زندگی نتیجه زحمات شخصی شما باشد. هم فکرتان مال خودتان می شود و هم تدین شما واقعی.
این مطلب زیبا توسط استاد طیب ارسال شده است

هر عملی را به نحو احسن انجام دهید!

پیامبر اکرم (ص) می فرماید:

اذا عمل احدکم فلیتقنه

هنگامی که یکی از شماها کاری انجام می دهد باید به نحو احسن انجام دهد

سخن 221 از نهج الفصاحة

خدا می داند!

God Knows
When you are tired and discouraged from fruitless efforts;
God knows how hard you have tried.
When you've cried so long and your heart is in anguish;
God has counted your tears.
If you feel that your life is on hold and time has passed you by;
God is waiting with you.
When you're lonely and your friends are too busy even for a phone call;
God is by your side.
When you think you've tried everything and don't know where to turn;
God has a solution.
When nothing makes sense and you are confused or frustrated;
God has the answer.
If suddenly your outlook is brighter and you find traces of hope;
God has whispered to you.
When things are going well and you have much to be thankful for;
God has blessed you.
When something joyful happens and you are filled with awe;
God has smiled upon you.
When you have a purpose to fulfill and a dream to follow;
God has opened your eyes and called you by name.
Remember that wherever you are or whatever you 're facing;
God Knows!!


چه زمانی مردم می گویند: این یک شیعه است؟

سفارشهای امام حسن عسکری(ع) به شیعیان:

*شما را سفارش می کنم به کوشش و راستگویی و اینکه امانت هرکسی را که به شما امانتی سپرده است، به او بازگردانید چه آن شخص، نیکوکار باشد چه تبهکار.

*برای همسایگان خود، همسایگان خوبی باشید. با آنان نماز گزارید، در تشییع جنازه های شان حاضر شوید و مریضان آنان را عیادت و حقوق شان را ادا کنید.

* اگر کسی از شما راستگو باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش رفتار باشد، آن زمان مردم می گویند: «این، یک شیعه است.» و همین مسأله، من را شادمان می کند.

*از خدا بترسید و تقوای الهی را پیشه خود سازید و با اعمالتان زیور و زینت برای ما باشید و مایه زشتی و بد نامی ما نباشید. هرگونه دوستی را برای ما جلب کنید و هر بدی را از ما دور سازید. زیرا هر خوبی که در حقّ ما گفته شود، سزاوار آنیم و هر بدی که در حقّ ما گفته شود، شایسته آن نیستیم.

منبع احادیث : تحف العقول، حرّانی، ص 362، مؤسّسة الأعلمی للمطبوعات.

«پیامبر خدا» آری؛ «پیامبر اسلام» خیر!

به گزارش شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، رسول جعفریان، پژوهشگر و محقق در مطلبی که چند سال پیش نگاشته، به غلط بودن واژه ترکیبی «پیامبر اسلام» اشاره کرده و با تشریح چگونگی جلب شدن توجهش به این موضوع، نوشته است: سالها پيش که مرتب‌تر خدمت استاد ارجمندم حضرت آيت الله حاج سيد محمدعلي روضاتي مي‌رسيدم، از ايشان شنيدم که مرحوم اميري فيروزکوهي، شاعر و محقق برجسته، مقاله‌اي درباره غلط بودن تعبير «پيامبر اسلام» در مجله دانشکده الهيات مشهد نوشته است.

شنيدن اينکه اين تعبير، تعبير نادرستي است ابتدا برايم نامأنوس بود اما به ويژه بعد از مطالعه آن مقاله دريافتم که حق با آن شاعر فرهيخته و استاد ارجمند بنده بوده و هست. ايشان اصرار داشت که سخن مرحوم اميري درست است و ما نبايد اين تعبير را که بسيار غلط و ساخته دست مستشرقان است در هيچ کجا به کار ببريم. مع الاسف شاهديم که بي‌دقتي ما دامنه‌اش چندان وسيع است که بسياري از نويسندگان ما از آن در عناوين کتاب‌هايشان استفاده کرده‌اند.

به علاوه طي سال‌ها شاهد بوده و هستيم که در بيشتر متن‌هايي که در صدا و سيما خوانده شده يا در مطبوعات درج مي‌شود هميشه از اين ترکيب نادرست استفاده مي‌شود. در حالي که قدسيت کلمه «رسول خدا»(ص) بسيار روشن و واضح و نادرستي تعبير «پيامبر اسلام» با اندکي تأمل قابل درک است.

در ضمن کار و مطالعه آثار اسلامي، دريافتم که آنچه هميشه و هميشه ميان مسلمانان و در متون مقدس از قرآن و حديث و غيره بکار رفته تعبير «رسول الله» است نه رسول‌الاسلام که هيچ سابقه‌اي ندارد. حتي امروز هم در فرهنگ مسلمانان غيرفارسي‌زبان، به خصوص در زبان عربي، کسي تعبير رسول الاسلام را به کار نمي‌برد. محتمل است که اين تعبير نادرست در آثار مارکسيست‌هاي عرب يا لایيک هاي ضد‌دين به کار برود و به وضوح يک خواننده عرب با ديدن تعبير رسول‌الاسلام مي‌فهمد که نويسنده اعتقادي به نبوت ندارد.

اما در زبان فارسي به طور اعم يعني توسط مسلمان و غير‌مسلمان به کار رفته و اين هم ناشي از بي‌دقتي ما در انتخاب ترکيب‌هاي وارداتي يا ترجمه معادل‌هاي انگليسي به فارسي است.

آنچه در اين باره بايد توجه داشته باشيم اين است که وقتي ما کلمه «رسول» را به کار مي‌بريم مقصودمان فرستاده و نماينده است. در اين فرستاده مهم آن است که از طرف چه کسي آمده است نه آن که چه چيزي را آورده است.

اين اهميت از آن بابت است که قداست رسول به آن است که از طرف خداي تعالي براي زمينيان فرستاده شده است. خداوند مرتب روي اين جنبه تکيه دارد و به همين دليل است که تعبير رسول‌الله در متون مقدس استفاده مي‌شود. در قرآن به طور مؤکد تعبير به رسول‌الله داريم و متأسفانه در فرهنگ ما به کار بردن اين تعبير قرآني ترک شده و به جاي آن، آن تعبير نامأنوس آمده است.

اگر ما جهت الهي رسالت را با ساختن تعبير «پيامبر اسلام» کنار بگذاريم، درست به همان هدفي که مستشرقان از جعل و کاربرد اين تعبير داشته‌اند نزديک شده‌ايم. آنان اعتقادي به اين که محمد (ص) از طرف خدا آمده ندارند اما با اين مطلب که محمد(ص) دين اسلام را ميان مردم آورده مشکلي نداشته و اين تعارضي با معتقدات و باورهاي غير ديني يا ضد ديني آنان ندارد بنابراين به راحتي کلمه پيامبر اسلام را ساخته‌اند و به جاي پيامبر خدا(ص) گذاشته‌اند.

البته مي‌پذيريم که وقتي يک مسلمان ايراني، کلمه پيامبر اسلام را به کار مي‌برد قصد انکار آن طرف يعني بعد الهي اين رسالت را ندارد اما اين امر بر حسب يک عادت است نه آن که بر اساس اين تعبير به جنبه الهي بودن دين مي‌رسد.

لینک این مطلب قابل تامل توسط آقای بدرخانی گرامی ارسال شده است.