مناجات شعبانیه از حضرت امیر نقل شده و ظاهراً همه ائمه(ع) آن را در ماه شعبان نجوا میکردهاند. پیش از ورود به این مناجات، باید جایگاه خودمان را مشخص نمائیم. بارها در جستجوی شناخت خداوند و حضرت علی(ع) بودهایم و از روشهای مختلف استفاده کردهایم. حقیقتاً خواستهایم خدا را بشناسیم و نسبت به اصل وجود یا صفات او معرفت پیدا کنیم. واقعاً خواستهایم حضرت علی(ع) را بشناسیم و رمز بزرگی و اسطورگی او را دریابیم. چگونه است که علی جامع اضداد است؟ چرا دوست و دشمن به او میبالند؟
راههای مختلف را در این مسیر پیمودهایم ولی یک راه را کمتر آزمودهایم. راه عملی و راه تجربی! یک راه برای شناخت خدا و علی این است که در مناجات و گفتگوی میان آنها شرکت کنیم. در ضرورت این روش کافیست به یاد آورید آن لحظات معدودی را که در کنار یار محبوب و دوست صمیمی خودتان سپری کردهاید. لحظاتی که به سرعت گذشتند و شیرینی آن لحظات را هرگز فراموش نمیکنید و نه تنها در مورد محبوب و معشوق خودتان سوالات فلسفی (آیا او حقیقتاً وجود دارد؟ ...) پیش نمیآید بلکه عمیقترین شناختها به همان لحظهها مربوط میشود، شناختی که کاملاً به آن اطمینان دارید و در باره فرد دیگری هرگز چنان تجربهای نداشتهاید. خلاصه اینکه روش عملی و تجربی برای شناخت یک فرد از اصیلترین و پایدارترین شناختها بوده و هیچ بدیلی نداردو ناگفته پیداست که با سایر شناختها منافاتی ندارد.
مناجات شعبانیه یکی از صمیمانهترین گفتگوهاست که از زبان بزرگترین بندگان خدا جاری شده و گفتگوی صرف نیست بلکه نحوه بودن علی، نگاه علی، زندگی علی و مناجاتش را با تنها معبود و معشوقش به نمایش میگذارد. در این نمایش است که ابعادی از خدای علی به نگارش درمیآید، جلوههایی که کمتر بدین نحو دیده یا شنیده شده است.
مناجات شعبانیه یک بیان صرف یا دعای محض نیست بلکه یک نگاه متعالی و یک نوع زندگی است. از همینجاست که نباید تنها به صورت یک متن مقدس به آن نگاه کنیم بلکه باید خودمان را آماده سازیم تا در این نگاه شرکت کنیم و در این زندگی همراه شویم.
نگاهی که در اصل دو طرف دارد: خالق هستی و انسان و مبدأ همه کمالات از یکسو و بهترین و عزیزترین بنده خدا و خالصترین و محبوبترین انسانی که با آن خالق و معبود مناجات میکند از سوی دیگر. اما نکته جالب این است که ما را در این زیباترین صحنه هستی سهیم کردهاند؛ این مناجات زیبا در اختیار ما قرار گرفته تا ما هم بتوانیم در آن شرکت کنیم. به دیگر سخن، این صحنه زیبا سه طرف دارد: خدا ـ علی ـ من. و اینجاست که علاوه بر خداشناسی و علیشناسی، خودشناسی نیز بر فواید این مناجات افزوده میشود
با این مقدمه به سراغ مناجات برویم و فرازهایی از این مناجات انسانساز را مرور کنیم.
خدایا!
اگر محرومم کنی پس کیست آنکه به من روزی دهد؟
و اگر خوارم سازی پس کیست که به من یاری رساند؟
خدایا!
گناهانی را در دنیا بر من پوشاندی، که بر پوشاندن آنها در آخرت محتاج ترم،
گناهم را در دنیا برای هیچیک از بندگان شایسته ات آشکار نکردی، پس مرا در قیامت در برابر دیدگان مردم رسوا مکن.
خدایا!
عمرم را در آزمندی غفلت از تو نابود ساختم، و جوانی ام را در مستی دوری از تو پیر نمودم.
خدایا
قلبی به من عنایت کن، که اشتیاقش او را به تو نزدیک کند،
و زبانی که صدقش به جانب تو بالا برده شود،
و نگاهی که حق بودنش او را به تو نزدیک نماید.
خدایا
کسی که به تو شناخته شد، ناشناخته نیست و آن که به تو پناهنده شد خوار نیست؛ و هر که را تو به او روی آوردی برده نیست.
خدایا
آنکه به تو راه جوید راهش روشن است و آنکه به تو پناه جوید در پناه توست
و من به سوی تو پناه آوردم ای خدای من، پس گمانم را از رحمتت نا امید مساز و از مهربانی ات محرومم مکن.
خدایا
کمال جدایی از مخلوقات را، برای رسیدن کامل به خودت به من ارزانی کن،
و دیدگان دلهایمان را به پرتو نگاه به سوی خویش روشن کن تا دیدگان دل، پرده های نور را دریده و به سر چشمه عظمت دست یابد و جانهایمان آویخته به شکوه قدست گردد.
خدایا
از تو در خواست می کنم و به پیشگاهت زاری نموده و رغبت می ورزم،
و از تو می خواهم به محمد و خاندان محمد درود فرستی،
و مرا از کسانی قرار دهی که ذکرت را همواره بر زبان دارند،
و پیمانت را نمی شکنند،
و از سپاست غافل نمی شوند،
و فرمانت را سبک نمی شمارند،
خدایا
مرا به نور عزت بسیار زیبایت برسان تا عارف به وجودت گردم، و از غیر تو رویگردان شوم،