تبریک به ملت و رهبر
حماسهی سیاسی شکل گرفت. این حماسه توسط رهبر فرزانه طراحی و توسط ملت بزرگوار محقق شد. حماسهای که بار دیگر نام ایران را در صدر اخبار جهان قرار داد، و ایرانی را تا مدتها بیمه کرد. انصافاً بالاترین تبریکها و تهنیتها از آنِ رهبر حکیم انقلاب و ملت شریف ایران است، ملتی که دستپروردهی خمینی کبیر است، ملتی که شرافت را از روحالله به ارث برد و حاضر نیست به هیچ قیمتی روی کرامتش معامله شود.
رهبر فرزانه برای بار چهارم در کمتر از سه ماه تاکید کردند: «براى رياست جمهورى هم در بين اين حضراتى كه هستند، يك نفر را به نظرم رسيد و انتخاب كردم. به كسى هم نگفتم تا الان؛ حتّى كسانِ نزديك من - خانوادهى من، فرزندان من - مطّلع نيستند كه من به چه كسى رأى دادم» و این یعنی همه نامزدها، برای رهبر انقلاب علیالسویه هستند و هیچکس نباید خود و حزبش را به ایشان منسوب گرداند. این تدبیر سبب شد که فضای حقیقی و شاداب انتخابات در میهن اسلامی حاکم گردد، و مانع از این شد که آراء هجده ملیونی نامزد پیروز در مقابل رهبری قلمداد گردد.
ایشان حتی یک گام فراتر گذاشته و فرمودند: «ممكن است بعضيها - حالا به هر دليلى - نخواهند از نظام جمهورى اسلامى حمايت بكنند امّا از كشورشان كه ميخواهند حمايت كنند، آنها هم بايد بيايند پاى صندوق رأى». یعنی کسانی که طرفدار نظام اسلامی نیستند نیز از جانب رهبری بوسیله دعوت آنها به انتخابات به رسمیت شناخته شدهاند. این بینش بسیار متعالی بوده و فقط از تربیت یافتگان مکتب اهل بیت (ع) مورد انتظار است. اینها همگی نشان از تیزبینی و زمانشناسی معظمله دارد.
و البته از همه دوستانی که ادعای ولایتمداری دارند انتظار میرود که این تدبیرهای ولیفقیه را سرلوحه کارهای خود قرار دهند نه اینکه همچنان بر طبل اختلاف و انحراف بکوبند. حقیر در ظهر روز 25 خرداد که تکلیف تقریبی انتخابات معلوم شده، این پیامک را توسط یکی از بهترین دانشجویان دورهی دکتری ـ که البته حامی آقای جلیلی بودند ـ دریافت کردم: «بچهها اگر شهر سقوط کرد، نگران نباشید، دوباره آنرا فتح خواهیم کرد؛ مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند»(به نقل از شهید جهانآرا)؛ آیا این نگرش با رویکرد رهبری معظم همخوانی دارد؟ و آیا میتوان نام ولایتمداری را بر آن نهاد؟
یک نکته با حزب و نامزد پیروز انتخابات
ضمن تبریک این پیروزی به جناب آقای روحانی و حامیان ایشان، شایسته یادآوری است که هدف نهایی، تحقق آرمانهای بلند انقلاب و در یک کلام، پیاده شدن اسلام ناب محمدی(ص) است. اکثر حامیان آقای روحانی شناخت خاصی از ایشان نداشته و ندارند پس به رویکرد ایشان در مقابل جناح اصولگرا رای دادهاند؛ و به دیگر سخن، شاهد افراطهایی در دو دورهی اخیر بودهاند و امید دارند که با تغییر رویکرد، آن افراطها تعدیل گردد.... ولی فراموش نکنیم که دولتهای نهم و دهم خود مولود تفریطهای دولت اصلاحات بودند. دولت اصلاحات در کنار تمام مُحسّنات، عیبها و زیادهرویهایی داشت. حال اگر بنا باشد در دولت یازدهم، به هر دلیلی افراد شایسته و مدیران کارآمدِ دولتهای نهم و دهم حذف شوند و همان تنگنظریهای دولتهای جناحی اعمال گردد، باز هم قربانی اصلی، ملت عزیز و انقلاب اسلامی خواهد بود.
این مردم بصیر، برای تحقق آرمانهای بلند امام خمینی(ره) که در انقلاب اسلامی متجلی شده، به تغییر رویکرد قوه مجریه رای دادهاند؛ ولی انصاف نیست که به هر دلیلی، شاهد حاکمیت نگاههای سیاسی، جناحی و تنگنظرانه در امور خود باشند. گمان نکنیم که فعلاً قدرت اجرائی کشور بدست ما افتاده است! بلکه این فرصت چهارساله را باید مقطع بسیار کوتاهی برای خدمتگزاری بدانیم؛ مقطعی که اگر به دنبال شایستهسالاری و خدمت به مردم باشیم، نام و یادمان در لوح سفید تاریخ ملت ایران ثبت خواهد شد ولی اگر به دنبال منافع حزبی، جناحی و زودگذرمان باشیم، ذکر و خاطرهمان در لوح سیاه تاریخ ملت ایران باقی خواهد ماند.
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز // مرده آنست که نامش به نکوئی نبرند