خطا، جزو زندگی است! "ببخشید" نشانه انسانیت است
فناوریهای رسانهای تا میزان زیادی پیشرفت کرده است تا حدیکه خطاهای بسیار ریز فوتبالیستها را که از چشم داور پنهان میماند، دوربینها میتوانند شکار کنند و بلافاصله به اطلاع داورها برسانند؛ ولی با این همه خطای داوری در فوتبال پذیرفته شده است. با اینکه فناوری رسانه میتواند حقیقت را پیش چشم داور قرار دهد چرا عرف بینالمللی فوتبال ـ که بسیار قوی و تاثیرگذار است ـ خطای داور را به حقیقت رسانهای ترجیح میدهد؟ آیا ممکن است روزی، این حقیقتی که محصول رسانه و فناوری است، جایگزین خطای داوری گردد؟ تا آن روز صبر میکنیم؛ ولی امروز به یکی از پیامدهای این روش در زندگی انسانی اشاره میکنیم.
خطا کردن همچنانکه جزو ورزش و داوری است و آنجا به رسمیت شناخته شده، جزو زندگی بشر نیز هست. انسان جایزالخطاست یعنی دلایل و عوامل زیادی برای خطای بشر وجود دارد ـ که فعلاً در مقام احصای آنها نیستیم ـ ولی آنچه مهم است این است که اگر خطاکاری بشر به رسمیت شناخته شود، ضمن تلاش برای اصلاح خطا، دو پیامد دیگر نیز وجود دارد که معمولاً مورد غفلت واقع میشود، دو پیامدی که این نوشتار در پی برجسته کردن آنهاست؛ دو پیامدی که یکی به محیط و اطرافیان فرد مرتکب خطا مربوط میشود و دیگری به خود او.
پیامد نخست: فردی که مرتکب خطا شد، اطرافیان با توجه به نکات زیر با او برخورد کنند: بشر جایزالخطاست، اگر من هم جای او و در شرایط او بودم به احتمال زیاد همان خطا را مرتکب میشدم، این خطا را باید در کنار سایر خوبیهای او ببینیم، راه بازگشت و توبه همیشه باز است، گاهی خطای کوچک ـ مثل واکسن ـ اگر به خوبی مدیریت شود، سبب واکسینه شدن در مقابل خطاهای بزرگ میشود؛ ولی اگر برخورد تند و بدون مطالعه صورت گیرد ممکن است فرد خطاکار را جری کند؛ برخورد ملایم و تربیتی ما سبب میشود یا خطا را ترک کند و یا در صورت ارتکاب مجدد، به سمت جبران پیش برود، ولی برخورد خشن و نامناسب سبب میشود به ظاهرسازی و پنهانکاری روی بیاورد و ...
پیامد دوم: فردی که مرتکب خطا شد، به نکات زیر توجه کند: انسان جایزالخطاست، میتوانم آن را ترک کنم، اگر خطای من، حقی از دیگری ضایع کرده، عذرخواهی چیزی از من کم نمیکند، کلمه «ببخشید» معجزه میکند، نه تنها از خطای من میگذرد بلکه محبت و ادب من در قلب او مینشیند، باب توبه هیچگاه بسته نیست، حتی خطاهای بزرگ هم قابل بخشش و جبران هستند، این ضربالمثلها در اخلاق جایی ندارند: «بالاتر از سیاهی رنگی نیست»، «آب که از سر گذشت چه یک وجب، چه صد وجب!» پس همیشه در توبه و بازگشت را برای خودمان باز نگه داریم.
[عذرخواهی و گفتن "ببخشید" یک مانع بزرگ در نفس ما دارد و آن هم اینکه گمان می کنیم با پوزش طلبیدن، نزد دیگران کوچک می شویم و دیگر مثل گذشته ما را تحویل نمی گیرند! خود این تلقی از نظر روانی مولود این نکته ظریف است که ما به زحمت یک شخصیت کذایی برای خودمان نزد دیگران ساخته ایم و با آن زندگی می کنیم، حال اگر خطای خودمان را بپذیریم آن شخصیت ساختگی فرومی ریزد! در حالیکه اگر شخصیت ما تصنعی نباشد و دست کم یک فضیلت اخلاقی خوب ـ مانند راستگویی، شجاعت، وفای به عهد، علمجویی، معلمی، ورزشکاری، خوش خطی، خوش صدایی، خوش رفتاری، خوش معاملگی ... ـ را در خودمان پرورش داده باشیم، در این صورت با عذرخواهی از یک خطا، همه شخصیت ما فرو نمی ریزد. بنابراین سعی کنیم تا دست کم یک فضیلت اخلاقی را در خودمان بالفعل کنیم تا نقدپذیر باشیم و از پذیرفتن انتقاد دیگران و عذرخواهی سرباز نزنیم]