... معلم بسیار صبوری برای هلن پیدا می‌شود. یاد دادن آداب ساده‌ای چون غذا خوردن، بسیار سخت و طاقت‌فرسا پیش می رفت؛ تا اینکه روزی هلن و معلمش که در حیاط بودند و معلم هنوز موفق نشده بود یک کلمه به او یاد دهد متوجه می شود که هلن در مقابل آبی که از شیر جاری است دستش را نگه داشت؛ معلم از این فرصت استفاده نمود و یک علامت ضربدر روی دست هلن کشید. هلن پس از لحظه‌ای دوباره دستش را زیر آب قرار داد و معلم هم مجدداً آن علامت را روی دست هلن ترسیم کرد. بار سوم هم این کار تکرار شد. و معلم با شوق فراوان فریاد زد: تو یک "کلمه" یاد بگیر، من دنیا را به تو می دهم. فهمیدن رابطه‌ی ضربدر (احساس دو کشیدگی متقاطع روی دست) با آب (احساس روانی و خنکی روی دست) فرایند بسیار پیچیده‌ای است که برای هلن روی داد. هلن برای نخستین بار فهمید که می‌توان یک احساس واقعی (آب) را با یک احساس دیگری (نماد ضربدر) نشان داد. به همین ترتیب بود که آرام‌آرام برای اشیاء و پدیده‌های دیگر با نمادهای جدیدی آشنا شد و خودش نیز برای خواستن آن اشیاء یا پدیده‌ها، از نمادهای مربوطه استفاده کرد....

کلمات نقش آن نمادها را برای ما بازی می‌کند. تفاوت ما با هلن این است که ما از نعمت چشم و گوش بهره‌مند بودیم و بسیار زود و ناآگاهانه دیدیم که اطرافیان ما برای اشیاء و پدیده‌ها از زبانشان استفاده می‌کنند و لذا از آنها تقلید کردیم و خیلی زود زبان یاد گرفتیم؛ یعنی یاد گرفتیم که از کلمات برای خواسته‌هایمان استفاده کنیم. یاد گرفتیم که می‌توانیم به جای یک شیء از یک اسم بهره ببریم.

باید اعتراف کنم که تا قبل از دیدن ماجرای هلن کلر به اهمیت کلمه و اسم پی نبرده بودم. پس از دیدن این فیلم بود که تازه شمه‌ای از معنای بلند علم آدم الاسماء کلها(بقره، آیه31) را فهمیدم. خداوند همه اسمها را به آدم آموخت.

گفتنی است که "کلمه" کوچکترین واحد زبان است ولی فقط با "کلمه" زبان تشکیل نمی‌شود. کلمات مختلف با کارکردهای متعددی چون اسم، فعل، حرف، صفت، مضاف، قید و ... لازم است تا بتوانیم جملات ساده بسازیم سپس با ترکیب‌های پیچیده، جملات شرطی، فصلی، سوالی، امری، ندایی و ... می‌سازیم و از این طریق است که به ساختن پاراگراف، متن کامل و ... نائل می‌شویم.

اهمیت اسم، کلمه و زبان هنگامی آشکارتر می‌شود که بدانیم فکر و اندیشه بدون زبان امکان ندارد. ما با جملات می‌اندیشیم و تفاهم می‌کنیم؛ اگر جمله نبود اندیشه ما از تصور اشیاء مادی فراتر نمی‌رفت و هیچگاه نمی‌توانستیم به تصور امور غیرمادیی چون خدا، فرشته، عدالت، خوبی، شجاعت، علم، اندیشه، سیاست، خیانت، جامعه، خانواده و ... پی ببریم. کافیست تلاش کنید مفاهیم این کلمات را بدون این واژگان تصور کنید تا به اهمیت واژه‌ها در فهمیدن آن مفاهیم پی ببرید.

به تعبیر یکی از دانشمندان، کشف کره‌ی ماه آنقدر مهم نیست که فرایند نامگذاری اجزاء کره‌ی ماه اهمیت دارد. به دیگر سخن، اگر توجه کنیم که همه علوم مولود اندیشه‌اند و اندیشه بدون زبان امکان ندارد، در این‌صورت اندکی به اهمیت بی‌بدیل زبان، کلمه و قدرت نمادسازی در انسان پی می‌بریم.