چهارتا پسر دادهام که اشکتو نبینم!
مادر چهار شهید در محضر امام راحل:
عکس اول را درآورد، این پسر اولم محسن است؛
عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن؛ این پسر دومم محمد است،
دو سال با محمد تفاوت سنی داشت؛
عکس سوم را درآورد و گذاشت روی عکس محمد،
رفت بگوید این پسر سومم ...
سرش را بالا آورد دید شانههای امام دارد میلرزد ...
امام گریهاش گرفته بود ...
فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت:
چهارتا پسر دادهام که اشکتو نبینم!
این خاطره زیبا بوسیله چیستای گرامی ارسال شده است.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۳/۰۹ ساعت 6:28 توسط هاتف
|